«دختر عموی من راشل» یک رمان عاشقانه کلاسیک
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۹۳۱۸۷۹
دام دافنه دو موریه، که بیشتر با نام دافنه دوموریه در دنیای ادبیات شناخته شده است، رمان نویس و نمایشنامه نویس معروف بریتانیایی است که بیشتر شهرتش را مدیون رمان ربه کا (۱۹۳۸) است. همچنین داستان کوتاه او به نام پرندگان نیز معروف است. بعدها این دو کتاب توسط آلفرد هیچکاک به فیلم تبدیل شدند.
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، بسیاری از منتقدان «دختر عموی من راشل» را پس از «ربهکا» بهترین اثر دافنه دوموریه میدانند، رمانی تلخ با شخصیتهایی مرموز که میتواند هر خوانندهای را مجذوب خود کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آثار دافنه دوموریه معمولاً مورد توجه سینماگران نیز قرار گرفته و از «دختر عموی من راشل» هم چند اقتباس سینمایی صورت گرفته است.
در خلاصه داستان این رمان آمده است:
فیلیپ بعد از فوت پدر و مادرش تحت سرپرستی پسرعموی مجرد و ثروتمندش قرار میگیرد. پس از مدتی پسر عمو برای معالجه بیماری و بازیافتن سلامتیاش به سفر می رود. روزی نامه ای از پسرعمو به دست فیلیپ می رسد که در آن ازدواج خود را با دخترعمویش (راشل) اعلام کرده بود همه خود را آماده استقبال از عروس و داماد میکردند که ناگهان خبر مرگ پسرعمو میرسد…
بخشهایی از کتاب:
نامه را به من داد. خطوطی را که به روی کاغذ چهارتا شده نوشته شده بود، نگاه کردم. نمی دانم انتظار داشتم چه چیزی در این نامه ببینم!
شاید انتظار دیدن خطی مزین به حروفی دندانه دار و شاید هم انتظار خطوط کج و معوج و زشتی را داشتم.
در روی نامه خطی معمولی بود البته به استثنای این که آخر کلمات قدری کشیده شده و این کار خواندن نامه را تا حدی دشوار می کرد.
من در آن شب پاییزی که قرار بود فردایش آمبروز به آخرین سفر خود برود هیچ نمی توانستم هنگام صحبت با او حدس بزنم که این مسافرت بدون بازگشت است ، هیچ چیز حاکی از این نبود که ما دیگر موفق به دیدار یکدیگر نخواهیم شد و آخرین باری است که درگوشه سالن می نشینیم و با لذت گفتگو می کنیم.
این سومین زمستانی بود که آمبروز طبق دستور پزشکان معالجش به خارجه می رفت و من کم کم عادت کرده بودم در غیبت او کارهای املاک را اداره کنم. اولین پاییزی که او مسافرت کرد، من در « آکسفورد» بودم و حرکت او در زندگی من طنین می انداخت ولی هنگام دومین سفر او من با به میل او به اینجا بازگشته بودم . در آخر وقت بازگشت از آکسفور خلائی برای من به وجود نیاورد زیرا از محیط خشک آن خسته شده و از بازگشت به اینجا احساس سعادت می کردم…
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: فرهنگ و هنر رمان پدر ازدواج مرگ ادبیات ازدواج پرندگان رمان مرگ معرفی کتاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۹۳۱۸۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعترافات ناامیدکننده رایان بابل: در لیورپول تنها و مضطرب بودم
بابل از سختیهای دوران حضورش در لیورپول میگوید.
رایان بابل، وینگر سابق لیورپول، اعتراف کرد که پس از ورود به این باشگاه احساس ناامیدی کرده و در دوران حضورش در آنفیلد«ناراحت و مضطرب» بوده است.
طرفداری | به گزارش اتلتیک، بابل در سال ۲۰۰۷ با مبلغ ۱۱.۵ میلیون پوند از آژاکس به لیورپول پیوست، اما هرگز نتوانست پتانسیل خود را در جمع قرمزپوشان به طور کامل شکوفا کند. او در ۱۴۶ بازی تنها موفق به زدن ۲۲ گل شد. حالا، این بازیکن ۳۷ ساله در مورد شروع «سخت» خود در بندر آنفیلد، برخورد سرد رافائل بنیتس سرمربی وقت تیم با او به گفته رسانهها، و دلایل عدم موفقیتش صحبت کرده است.
برای خودم کمی ناامید کننده بود، چون وقتی در نهایت لیورپول را انتخاب کردم، به من قول بازی کردن و کار کردن جدی روی مرا دادند. اما از همان روز اول، تنها بودم و باید خودم همه چیز را کشف می کردم، که این خیلی سخت بود. من ۲۰ ساله بودم، اولین بار بود که خارج از کشور زندگی میکردم و اولین بار بود که به تنهایی زندگی میکردم، چون هنوز در خانه والدینم در هلند بودم. بنابراین با چالشهای زیادی به طور همزمان رو به رو شدم. این کار را بسیار دشوار میکرد. زمانهایی بود که احساس ناراحتی میکردم، خودم نبودم یا مضطرب بودم. فکر میکنم الان در عصری زندگی میکنیم که از بازیکنی که آسیب پذیر است، حمایت میشود. امازمانی که من آمدم، ضعف نشان دادن از خود، غیرقابل قبول بود. در آن صورت، برخی شما را خط می زدند.
بابل که سابقه ۶۹ بازی ملی برای هلند را در کارنامه دارد و دورههایی را در آژاکس، بشیکتاش، فولام، گالاتاسرای و تیمهای دیگر گذراند، در نوامبر گذشته از فوتبال خداحافظی کرد. او قصد دارد روزی وارد دنیای مربیگری شود، اما فعلا با آن روز فاصله دارد.
از دست ندهید ????????????????????????
جای خسرو حیدری بودم پیشنهاد منچسترسیتی را قبول میکردم! مرد هزار چهره؛ یورگن کلوپ مشاور مالی شد (فیلم) خوشحالی باورنکردنی جیمی کرگر در دیوار زرد! (فیلم) لیونل مسی در شکلوشمایلی که هرگز ندیدهاید! (عکس)