Web Analytics Made Easy - Statcounter

فرید اورخان پاموک که در ایران به اورهان پاموک معروف شده‌، نویسنده و رمان‌نویس اهل کشور ترکیه و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۰۶ است. او نخستین ترک‌تباری است که این جایزه را دریافت کرده‌است. «نام من سرخ» یکی از مطرح‌ترین آثار این نویسنده تحت تأثیر رمان مشهور ایتالیایی «نام گل سرخ» است.

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ رمان «نام من سرخ» برنده جایزه نوبل ادبیات، در بستر بخشی از تاریخ امپراتوری عثمانی در زمان سلطان مراد سوم می‌گذرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این رمان، شیوهٔ چند صدایی یا پلی فونی روایتِ حوادث مختلف را توسط شخصیت‌های رمان ممکن کرده‌است.

پاموک در این رمان نقطه مشترک تاریخ عثمانی و ایران را در نظر داشته‌است. نویسنده به شرح عشق و قتل در این رمان پرداخته‌است.

چگونگی روابط بین دو فرهنگ غرب و شرق از دیگر موضوعات این رمان است که از زبان نقاشان روایت می‌شود.

پاموک دربارهٔ انگیزه خود از نوشتن این رمان گفته‌است «بین ۷ تا ۲۲ سالگی‌ام می‌خواستم نقاش شوم. بعدها وقتی نویسنده مشهور ترک شدم همیشه دوست داشتم دربارهٔ لذت نقاشی بنویسم. می‌خواستم توصیف کنم که نقاشی کردن چه حسی دارد و یک نقاش چه عقایدی دارد.»

 

شخصیت‌های اصلی در رمان «نام من سرخ» نقاشان هستند. در آغاز داستان استادِ طلاکاری به دست نقاشی کشته می‌شود. هیچ‌کس مطمئن نیست که قاتل یک نقاش است. با این حال ماجرای تمام رمان از آغاز تا پایان یافتن نقاشِ قاتل است.

پاموک در خلال رمانش به موضوعاتی مانند عشق و تاریخ نقاشی در سرزمین‌های اسلامی نیز می‌پردازد.

او از کتاب‌های بسیاری در این رمان نام می‌برد که در فرهنگ و تمدن اسلامی نامی بوده‌اند. اغلب این کتاب‌ها - از آن جمله شاهنامه شاه طهماسبی - ایرانی هستند. او همچنین برخی حکایت‌های نظامی و فردوسی را نیز در رمانش بازگو کرده‌است.

این کتاب پر است از نشان‌هایی از استادان بزرگ نقاشی و ادبیات ایران مانند استاد بهزاد، فردوسی و نظامی که برای نویسنده ارزش والایی دارد. او در این‌باره گفته است: «یکی از انگیزه‌های من برای نوشتن رمان نام من سرخ بازآفرینی داستان‌های ادبیات کلاسیک بود. زمانی که داشتم کتابم را می‌نوشتم، از خواندن شاهنامه و خسرو و شیرین لذت می‌بردم.»

بخش‌هایی از کتاب:

«من یک درختم، سخت‌ تنهایم، باران که می‌بارد، می‌گریم به‌ خاطر رضای خدا به آنچه که شرح می‌دهم گوش کنید: قهوه‌تان را نوش جان کنید تا خواب‌تان بپرد و چشمان‌تان باز شود و هوشمندانه نگاه کنید تا بگویم که چرا این‌ همه تنها هستم.»

«می‌گویند برای اینکه پشت سر استاد نقال تصویر درختی بوده باشد، شتاب‌زده بر روی کاغذی زمخت و بدون آهار نقاشی شده‌ام. در کنارم نه درختچه‌های دیگری است نه علف‌های هفت برگ کویر و نه صخره‌ای، نه اشباح تیره و تاری که گاهی اوقات شبیه انسان و شیطان‌اند و نه در آسمان ابرهای پیچ‌واپیچ (نقاشی‌های) چینی. تنها یک زمین، یک آسمان، یک من و یک خط افق.»

این کتاب پر است از تلفیق تضادها، شرق و غرب و سنت و مدرنیته. آن‌طور که حس نمی‌کنی دو چیز جدا از همند، در عین حال که تفاوت‌هایشان بازگو می‌شود، اما پیوندی بین‌شان حس می‌کنی که آن‌ها را در عین دوری به هم نزدیک می‌کند.

این رمان جزء معدود کتاب‌هایی است که شاید با زبان عامیانه خود ما را با دنیای پررمز و راز هنر نقاشی و عقاید یک نقاش آشنا می‌کند و نوبه بعد که به یک نقاشی بنگریم شاید کمی بیشتر به آن خیره شویم و برایمان پرمعنی‌تر از قبل باشد.

این رمان را محمد عباسی از زبان ترکی به فارسی ترجمه کرده و نشر چشمه سال ۱۳۸۹ منتشرش کرده‌است. ترجمه دیگر فارسی کار تهمینه زاردشت با همکاری آرش رستمی کمان است و همچنین ترجمه‌ای از عین‌الله غریب از این کتاب موجود است.

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: نام من سرخ اورهان پاموک

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۲۵۰۱۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان

سلطان العمر پژوهشگر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه هاروارد در نشریه «نیو لاینز» نوشت: ۲۲ فوریه مصادف بود با پنجمین سالگرد یک مناسبت جدید در عربستان سعودی تحت عنوان روز تاسیس که طی سال‌های اخیر در تقویم این کشور گنجانده شده است. این مناسبت که بر اساس حکم پادشاه عربستان در سال ۲۰۱۹ ایجاد شد، گرامیداشت «آغاز سلطنت امام محمد بن سعود و تاسیس اولین دولت سعودی» در سال ۱۷۲۷ است.

به گزارش انتخاب، بر خلاف روز ملی عربستان، که در آن ایده سیاسی اتحاد و تشکیل دولت معاصر عربستان در سال ۱۹۳۲ جشن گرفته می‌شود، روز تاسیس ۲ کارکرد اصلی دارد: گرامیداشت یک افسانه سیاسی و پاک کردن یک افسانه دیگر. این روز بزرگداشت این روایت تاریخی است که دولت معاصر سعودی سومین دولت در طی ۳ قرن متوالی در شبه جزیره عربستان است. این مناسبت همچنین این روایت سیاسی را که اولین دولت سعودی پس از انعقاد پیمانی بین محمدبن عبدالوهاب، موسس جنبش وهابی و محمد بن سعود در ۱۷۴۴ تشکیل شد رد می‌کند. با انتخاب سال ۱۷۲۷ به عنوان سال آغازین اولین دولت سعودی به جای سال ۱۷۴۴، روز تاسیس به دنبال جایگزین ساختن وهابیت در روایت سیاسی سعودی است.

برای بسیاری از متخصصان و تحلیلگران عربستان، زدودن روایت وهابی یک اقدام عمیق و رادیکال تلقی می‌شود. نگاه پذیرفته شده قبلی این بود که از ۱۷۴۴، دولت سعودی همواره به عنوان تنها محافظ و گسترش دهنده وهابیت برای خود مشروعیت قائل بوده و اینکه اقتدار سیاسی در عربستان سعودی بین خانواده سلطنتی آل سعودی و نخبگان مذهبی وهابی تقسیم شده است. بر اساس این نگاه، با کنار گذاشتن وهابیت، دولت سعودی یک منبع اصلی مشروعیت را از دست می‌دهد و به شرکت تاریخی خود با نظام مذهبی پایان می‌دهد.

اما نگاهی دقیق‌تر به نحوه تاسیس دولت معاصر سعودی نشان می‌دهد که این داستان که دولت سعودی با اتکا به وهابیت به خود مشروعیت بخشیده، گزاره‌ای نادرست است. پادشاهی سعودی نه از طریق وهابیت بلکه با تکیه بر یک سنت هنجاری ترکیبی که شامل دو عنصر عربیت و سلفی گری بود مشروعیت یافته است.

اولین گام در فهم نحوه مشروعیت یافتن دولت معاصر سعودی در طی دوره تشکیل این است که به این نکته واقف باشیم که نخبگان حاکم آن دولت در آن دوران مردانی از آخرین نسل عرب‌های عثمانی بوده اند. این نسل به گفته ویلیام کلیولند، بین سال‌های ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۰ متولد شده بود و اعضای آن در دوران اواخر امپراطوری عثمانی آموزش دیده و صاحب مشاغل گوناگون شده و برای آینده برنامه ریزی کرده بودند.

با پایان جنگ جهانی اول، امپراطوری عثمانی از هم پاشید و بسیاری از اعضای این نسل نقشی محوری در تاسیس خاورمیانه پساعثمانی ایفا کردند. در مورد عربستان، این نسل نه تنها شامل بسیاری از مشاوران، بروکرات‌ها و روشنفکران مصری، سوری و سایر ملل عرب بود که در تاسیس دولت سعودی ایفای نقش کردند، بلکه خود موسس رژیم یعنی عبدالعزیز آل سعود نیز از این نسل بود. عبدالعزیز در اولین مصاحبه خود با روزنامه الدستور چاپ بصره در سال ۱۹۱۳، خود را یک "عرب عثمانی" توصیف می‌کند که خود را متعهد به انجام هر کاری برای «صیانت از وطن عثمانی در شبه جزیره عربستان» می‌داند. وی این مصاحبه را برای توجیه بیرون راندن پادگان‌های عثمانی از دو واحه استراتژیک در شرق عربستان یعنی الاحصی و القطیف و متقاعد کردن نخبگان حاکم عثمانی در بغداد و استانبول به اینکه اقدامات وی نباید به عنوان اقداماتی جدایی طلبانه قلمداد شود، انجام داد.

این تلقی از عبدالعزیز به عنوان عضوی از آخرین نسل عرب‌های عثمانی به نحو قابل توجهی با نگاه‌های آلترناتیو دیگر که در سال‌های اخیر مورد استناد قرار گرفته و وی را رهبری وهابی یا یک عنصر امپراطوری بریتانیا توصیف می‌کند متفاوت است. آلترناتیو اول (رهبر وهابی) وی را از نسل و زمان خود جدا می‌سازد و عبدالعزیز را به یک گذشته افسانه‌ای وهابی پیوند می‌زند که اغلب بدون در نظر گرفتن بستر زمانی خود مورد تفسیر و استناد قرار گرفته است. آلترناتیو دوم (عامل بریتانیا) عاملیت شخص عبدالعزیز را رد می‌کند و سه دهه پویایی سیاسی و رویداد‌های تاریخی در شبه جزیره عربستان را که با ایجاد حکومت معاصر سعودی به اوج خود رسید، به یک طرح انگلیسی صرف تقلیل می‌دهد.

در اوایل قرن بیستم میلادی، واژه "سلفی گری" همچون امروز معادل واژه وهابی گری نبود. در آن دوران، این کلمه به یک جنبش اصلاحگری اسلامی اشاره داشت که به گفته هنری لائوزیر، «به دنبال آشتی دادن اسلام با ایده آل‌های اجتماعی، سیاسی و روشنفکری عصر روشنگری بود.» این جنبش در اواخر قرن نوزدهم ظهور و بروز یافت و روشنفکران اصلی آن افرادی، چون جمال الدین افغانی، محمد عبدو و رشید رضا بودند. این جنبش انتقاداتی را بر آن دسته از رفتار‌ها و اعتقادات مسلمانان که تناسبی با جهان مدرن نداشتند، مطرح می‌کرد.

بعد از جنگ جهانی اول، بسیاری از اعضای جنبش سلفی گری شروع به حمایت از پروژه سعودی کردند، زیرا آن را تنها امید باقی مانده برای یک ایجاد یک دولت مستقل عربی پس از تحمیل نظام قیمومیت بر بسیاری از سرزمین‌های عرب پسا عثمانی می‌دانستند. به عنوان مثال، رشید رضا، اصلاحگرای شناخته شده اسلامی، مجله خود المنار را که در جهان اسلام به شدت صاحب نفوذ بود، به جبهه‌ای برای ترویج و مشروعیت بخشی به دولت جدید سعودی بر اساس اصول سلفی گری تبدیل کرد.

سایر سلفی‌ها نیز تصمیم به مهاجرت برای ساخت دولت جدید سعودی گرفتند. یکی از آن‌ها محمد بهجت البیتر، اصلاح طلب سوری بود که نقش برجسته‌ای در امر آموزش در عربستان سعودی ایفا کرد. آنگونه که دیوید کومینز، مورخ غربی می‌نویسد، سلفی‌ها همچنین نقش مهمی در تفسیر ایدئولوژی وهابی به عنوان بخشی از سلفی گری و جنبش ناسیونالیستی متعهد به پیشرفت در شبه جزیره عربستان ایفا کردند.

آنچه از همه این روایت‌های تاریخی برداشت می‌شود این است که دولت سعودی به عنوان دولتی وهابی که ادامه و دنباله قرارداد خیالی بین خاندان آل سعود و یک خانواده مذهبی باشد، تاسیس نشد. این رژیم به عنوان یک پادشاهی عرب با تاکید جدی بر سلفیت مدرن تاسیس شد. فهم این مسئله از اهمیت روز تاسیس و گسست آن با روایت سیاسی وهابی نمی‌کاهد، اما توجه ما را به دو نکته جلب می‌کند: اول اینکه روایت وهابی از از ساخت قدرت توسط موسس عربستان سعودی معاصر مورد استناد قرار نگرفته است. دوم اینکه استفاده از روایت وهابی به عنوان ابزار مشروعیت بخشی یک پدیده جدید است که با به قدرت رسیدن ملک فیصل رواج یافت. تاسیس دولت سعودی نتیجه مستقیم تلاقی نیرو‌های تاریخی بود که رویکرد سعودی به سیاست و دولت سازی را تغییر داد.

دیگر خبرها

  • ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان
  • ذره‌بین در دست هنرمندان: خلق نقاشی‌های شگفت‌انگیز با ذره‌بین (فیلم)
  • عرضه روایت ترس سربازرس مگره در بازار نشر
  • به نشر با ۷۸۲ عنوان در نمایشگاه کتاب حاضر می‌شود
  • تجدید چاپ مجموعه کتاب «کودکی نامداران»
  • منیژه، زنی که آفتاب تن برهنه اش را ندیده است / از محو شبانه نقاشی شاهنامه تا توسل به فردوسی برای حجاب!
  • منیژه ، زنی که آفتاب تن برهنه اش را ندیده است / از محو شبانه نقاشی شاهنامه تا توسل به فردوسی برای حجاب!
  • ما جز با رعیتِ خود دیگر با کسی جنگ نداریم!
  • جنبش‌های سده‌های دوم و سوم هجری بیش‌تر تقابل ایرانی – ایرانی بود نه ایرانی - عربی
  • تشکیل کارگروه مشترک پلیس و شهرداری، برای رفع نواقص نقاط پرتصادف تهران