دیده شدن حس خوبی برای من داشت
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۱۲۴۰۱۱
رمان «وضعیت بیعاری» به قلم «حامد جلالی» توانست در کنار رمان «دور زدن در خیابان یکطرفه» به قلم «محمدرضا مرزوقی» به عنوان اثر شایسته تقدیر بخش داستان بلند و رمان دوازدهمین دوره جایزه جلال معرفی شود.
به گزارش قدس آنلاین، «وضعیت بیعاری» داستان دلباختگی دختری مسلمان به جوانی است که پیرو دین صابئین مندایی است، اقلیتی مذهبی که بیشتر در جنوب ایران زندگی میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حامد جلالی متولد 1354 قم است. او کارشناس ارشد ادبیات نمایشی است و از صحنه تئاتر به عرصه نویسندگی آمده است.جلالی در حال حاضر دبیر تحریره سلام بچه ها است و «وضعیت بیعاری» اولین رمان منتشر شده اوست. گفتگوی ما را با این نویسنده پیرامون موضوع کتابش و جایزه جلال بخوانید.
گمان میکردید کتاب شما در جایزه جلال نامزد شود و تا مرحله تقدیر شدن پیش برود؟
جشنوارهای که خود نویسنده اثرش ارسال کند به انتظار نتیجه میماند اما جشنوارههایی که ناشر اثر را میفرستد، قابل پیش بینی نیستند برای نویسنده . در مورد جایزه جلال از زمان فراخوان و ارسال اثر اطلاع نداشتم و تا قبل از اینکه با من به عنوان نامزد تماس بگیرند، فکر نمی کردم اثر من از میان 232 رمان دیده شود. وقتی عنوان نامزدهای بخش رمان اعلام شد بازهم نمیدانستم رمان من نسبت به سایر آثار نامزدها، چه جایگاهی دارد تا اینکه آثار سایر دوستان نویسنده را خواندم و واقعا از اثر آقای مرزوقی با عنوان « دور زدن در خیابان یکطرفه» بیش از سایر آثار لذت بردم. خلاصه اینکه میان آثار پیشکسوت تا اندازه نامزدی اثر هم برایم غنیمت بود و تقدیر شدن کتاب را لطف خدا میدانم و البته خوشحال شدم چون برای نوشتن این کتاب زحمت کشیده بودم و دوست داشتم اثرم دیده شود اما از طرفی میدانم همه برای نوشتن کتاب شان زحمت میکشند.
این موفقیت را در اولین تجربه نویسندگی، مرهون چه چیزی هستید. این سوال افراد زیادی است که قدم در مسیر نوشتن گذاشته اند و به دنبال کسب تجربه هستند.
خوب است راجع به این مساله صحبت کنیم که چه اتفاقی باعث دیده شدن یک رمان میشود. اگر سلیقه و شانس را کنار بگذاریم حتماً زحمتی برای آثار کشیده شده که به مرحله نامزدی میرسند. چیزی که من به آن اهمیت دادهام شناختن خلأهای داستان نویسی و از بین بردن آن ها در اثر خودم بوده است. رسیدن به این شناخت ساده است و آن مشاهده کردن نویسنده است. خیلیها میگویند نویسنده باید فلان تعداد رمان بخواند و عددهای عجیب هم میگویند. مطالعه کردن اهمیت دارد اما مشاهده و پژوهش، به معنای دقیق، مهم تر است. من سعی کردم اینطور باشم. به تحقیقات کتابخانه ای بسنده نکردم با آنکه همه چیز در اینترنت هست اما مستقیم به سفر رفتم و همه لوکیشن هایی که در کتاب وجود دارد را از نزدیک دیدهام و نمونه آن هم مطالعه دین صابئین و برخورد با پیروان این دین بود چون قرار بود در کتابم حضور داشته باشند. اگر به نظر میآید این کتاب موفقیتی کسب کرده، این موفقیت مرهون مشاهدات مستقیم و ملموس است.
بله همیشه مهم ترین آسیب رمان را عدم مشاهده نویسنده و پژوهش نکردن میدانند. با توجه به شرایط امروز چقدر برای نویسنده مقدور است سفر کند و به مشاهدات لازم دست پیدا کند؟
اگر به زندگی همینگوی و مارکز؛ دو نویسنده برتر دنیا نگاه کنیم می بینیم همینگوی به خاطر داشتن زندگی پر تب و تاب سفرهای متعددی داشته است از دل این تجربیات، توانسته رمانهای خوبی بنویسد. از طرفی مارکز را میبینم که به این شدت، سفر نمیکند اما سرزمین و شهر کودکی اش را با دقت دیده و کاملا آن را میشناسد که در نهایت منجر به خلق «صد سال تنهایی» میشود.
پس ضرورت ندارد به خاطر طرح رمان به جای دور سفر کنیم. باید از روزمرگی و عادت زندگی دست برداریم و جدی تر به دوروبرمان نگاه کنیم. همه این ها سوژه است و کافیست خوب آن ها را ببینیم و راجع به هر اتفاق و هر چیزی راحت نگذریم و تحقیق و پژوهش کنیم. الان هم راه تحقیق آسان شده ، نت بسیاری از منابع را در اختیار نویسنده قرار میدهد. اگر نویسندهای امکان سفر ندارد، باید با اطرافش چنین مواجههای داشته باشد . اما برای من امکان سفر فراهم بود چون مؤسسه شهرستان ادب و مدرسه رمان حامی من بود و هزینههای رفت و برگشت من را در سفر تقبل میکرد. این مدرسه با دعوت اساتید تجربیات خوبی در اختیار نویسندهها قرار میدهد. من زیر نظر خانم بلقیس سلیمانی رمانم را نوشتم.
جایزه جلال چقدر می تواند به نویسنده برگزیده و یا تقدیر شده، انگیزه ادامه مسیر بدهد؟
من سال ها نوشته ام اما منتشر نکردم. سال ها تئاتر کار کردم در تئاتر دلسرد می شدم چون حس میکردم تلاش من دیده نمیشود اما در جایزه جلال متوجه شدم جایی هست که نسبت به تلاش من واکنش مثبت داده و کار من دیده شده. یعنی عده ای متوجه شدند من 14 ماه از زندگی ام را صرف نوشتن یک رمان کردهام. این دیده شدن حس خوبی برای من داشت.
همین قدر میگویم بعد از اختتامیه که به سمت قم حرکت میکردم به خودم گفتم باید برای نوشتن رمان بعدی که در مرحله تحقیق است، عجله کنم یعنی به جای دو ساعت کار در روز ، 5 ساعت وقتم را به این مساله اختصاص دهم. از بعد اختتامیه تصمیم گرفتم آنچه همه این سالها باید مینوشتم و ننوشتم را زودتر بنویسم و آن را تبدیل به یک اثر کنم.
شما و محمدرضا مرزوقی ، وجوه مشترکی با هم داشتید که جشنواره امسال را از حیث توجه به این اشتراکها خاص کرد. هر دو از تئاتر و سینما به عرصه داستان نویسی آمدهاید، به اقلیم نویسی توجه داشتهاید و هم سن و سال هستید. فکر میکنید این وجوه از چه جهت داستان شما را خاص کرده و آیا برای مخاطب هم این داستان ها با این وجوه جذاب خواهد بود؟
من از آن بازیگرانی هستم که در حین اجرا و بازی، تماشاگرم را نگاه می کنم و پیش آمده اگر در حین اجرا حس کرده ام، تماشاگر خسته است، ریتم اجرا را تند می کردم. در رمان هم این کار را کردم و بازخورد، گرفتهام یعنی میدانم کجا باید به خواننده استراحت بدهم و فصل دوپاراگرافی بنویسم و چه فصلی به دیالوگ صرف، بدون صحنه پردازی روی بیاورم. اینها را مدیون تئاتر هستم . تأثیر نمایشنامه نویسی بر رمان من به گونهای بوده که خوانندهها حس کردهاند با خواندن رمان در حال دیدن تئاتری بر روی صحنه هم هستند و مجبور شده اند کتاب را یک نفس بخوانند مثل دیدن فیلم که نمیتوانند آن را قطع کنند. در رمان «دور زدن در خیابان یکطرفه» نوشته مرزوقی هم همین اتفاق خوشایند افتاده و کتاب را خوشخوان کرده است. من کتاب ایشان را بی وقفه از صبح تا شب خواندم و تاثیر تئاتر را بر ادبیات دیدم. اما اینکه جنوب به عنوان لوکیشن داستانی انتخاب شد خب آقای مرزوقی اصالتاً جنوبی است.من جنوبی نبودم اما طرحی که انتخاب کردم مختصات جنگ را داشت و باید به جنوب ختم میشد. آن خطه برای من جذاب بود چون بعد از احمد محمود و چند نویسنده،کسی راجع به خوزستان داستان ننوشته بود و من حس کردم باید این کار را میکردم. به هر حال خطه خوزستان و بوشهر پتانسیل های زیادی برای داستان گویی دارد و به نویسنده امکان میدهد از درون آن ها داستان های نابی بیرون بکشد. خرده روایت ها، عادات و آداب و رسوم به نویسنده این امکان را میدهد از داستانهای آپارتمانی به سمت نوشتن داستانهای اقلیمی گریز بزند.
عشق و جنگ دو مقولهای است که آثار زیادی پیرامون این ها خلق و اتفاقا شاهکار هم شدهاند. پرداختن به جنگ در پی پاسخ به سوالات ذهنی شما بود و یا ادای دین به آدم های جنگ؟
عشق و جنگ خیلی شبیه به هم هستند. یک عاشق باید بجنگد تا به معشوق برسد و چه بسیار عاشقهایی که در مسیر جنگیدن شهید ، مجروح و مفقود الاثر می شوند البته نه جسم، منظورم به لحاظ روحی است. جنگ هم جریانی عاشقانه است. در همه جای دنیا هر کس مقابل گلوله میایستند عاشق است. پس عشق و جنگ خیلی شبیه به هم هستند . آدمهایی که میجنگند عاشق هستند و عاشقها میجنگند تا به عشق شان برسند برای همین این دو مفهوم در خیلی از آثار در هم تنیده شدهاند اما من نمی توانستم به جنگ 8 ساله و آنچه در من ته نشین شده، بی تفاوت باشم. از این منظر شاید نوشتن این رمان به نوعی ادای دین بوده به آن سال ها.
اقلیت هایی مثل صابئین مندایی، چطور راهشان به اثر شما باز شد؟
من نخواستهام عامدانه به چیزی بپردازم. وقتی طرحی در ذهن داریم و به معنای واقعی در آن غرق میشویم و تحقیق میکنیم بایدها و نبایدهای زیادی به سراغ نویسنده میآید. قصه قصه مادری است که نمی خواهد فرزندش به جنگ برود پس میطلبید منطقه لب مرزی لوکیشن داستانی من باشد و خوزستان مقابل من قرار می گیرد. خوزستان لهجه ، قومیت، آداب و مردم شناسی می واهد. مطالعاتی که در خصوص مردم شناسی انجام میدهم با کلمه «صبی» مواجه می شوم که برایم جذاب است بعد تحقیق متوجه می شوم که دینی وجود دارد به نام صابئین مندایی که پیروان حضرت آدم(ع) هستند . همه اینها خودشان برای تکمیل داستان من جلو میآیند و از پیش تعیین شده نیستند که اگر این چنین باشد، به رمان خیانت کرده ام. اما صابئین مندایی به فتوای رهبر معظم اهل کتاب هستند و این حکم دل من را محکم کرد حتما راجع به آن ها کار کنم. خوشحالم اولین کسی هستم که در رمان به پیروان این دین پرداختهام. تا به حال راجع به آن ها در ادبیات کار نشده است و از این حیث «وضعیت بیعاری»، اولین است. این گروه در قانون اساسی ما دیده نشده اند در حالی که 1800 سال است در کنار ما زندگی می کنند و زبان و خط 7 هزار ساله دارند اما به دلیل نداشتن مدرسه، این زبان و خط در حال از بین رفتن است و مثل بسیاری دیگر از میراثها که ما هم نتوانستهایم حفظ شان کنیم، شاید کشور دیگری به نام خودش ثبت کند. برای همین حس کردم با پرداختن به صابئین هم سوژه خوبی پیدا کردهام که میتواند در نوشتن از عشق و جنگ به من کمک کند و هم با ورودشان به ادبیات، احیا شوند.
انتهای پیام/
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: حامد جلالی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۱۲۴۰۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دستمزدم برای «فسیل» به اندازه ارقامِ انجمن فیلمنامهنویسان هم نبود!
به گزارش قدس آنلاین، هفته گذشته بیانیه صنفی انجمن فیلمنامهنویسان خانه سینما منتشر شد که در آن علیرغم اذعان به کم بودن دستمزدهای پیشنهادی نویسندگان برای سال پیشرو، قیمتهای پایه برای نگارش فیلمنامه سینمایی و تلویزیونی اعلام شد.
در این بیانیه دستمزد نوشتن یک فیلمنامه کامل سینمایی ۵۰۰ میلیون تومان و بالاترین رقم بود. دستمزد نگارش هر قسمت سریال تلویزیونی ۸۰ میلیون تومان و جالب آنکه این رقم برای هر قسمت سریال نمایش خانگی، ۱۲۰ و ۱۵۰ میلیون تومان اعلام شده بود. به بهانه این بیانیه و ارقام اعلام شده با حمزه صالحی، نویسنده و فیلمنامهنویس فسیل و بسیاری از فیلمهای کمدی چند سال اخیر به گفتوگو نشستیم.
صالحی در واکنش به قیمتها و درصد تحقق آن برای نویسندگان گفت: با توجه به اینکه رقم دستمزد برای کارگردانها و بازیگرها افزایش پیدا کرده طبیعتا قیمت نوشتن فیلمنامه هم باید افزایش پیدا کند. اگر دو سال پیش قیمت نوشتن یک فیلمنامه ۷۰ میلیون تومان بود برای شرایط فعلی طبیعتا باید بیشتر باشد اما من فکر نمیکنم اعداد اعلامی جدید هم محقق شود.
صالحی ادامه داد: واضح است که ما سازوکار درستی نداریم. در دنیا مبلغ دستمزد برای فیلمنامهنویس، یک درصدی از قیمت پروژه است؛ مثلا در ترکیه بین ۷ تا ۱۱ درصد پروژه را به فیلمنامه اختصاص میدهند اما اینجا اینگونه نیست.
بدون سازوکار درست، ارگانها و دفاتر خصوصی این ارقام را جدی نمیگیرند
نویسنده فیلم بخارست با بیان آنکه با اعلام ارقام از سوی انجمن مخالف نیست، توضیح داد: من مخالف این نیستم که عدد اعلام شود اما مکانیسم اجرایی برای محقق کردن آن نداریم. باید تکلیفی به ارگانها اعلام شود و دفاتر خصوصی سازوکاری داشته باشند تا ملزم شوند این عدد را رعایت کنند. تا وقتی که هیچ تکلیفی به عهده ارگانها یا تهیهکننده نباشد با شما چانه میزنند و آن عدد را دریافت نمیکنید.
این نویسنده در پاسخ به اینکه چرا این اتفاق بیشتر برای نویسندهها در سینما رخ میدهد، افزود: کارگردان باید مجوز بگیرد تا نامش به عنوان کارگردان یک اثر ثبت شود ولی در فیلمنامهنویسی مجوزی نداریم و هر کس اراده کند میتواند فیلمنامه بنویسد.
او ادامه داد: از این رو در بازار قیمتشکنی اتفاق میافتد و اگر میزان دریافتی شما عدد بالایی باشد با شما کار نمیکنند چراکه قیمتهای خیلی پایینتری وجود دارد. قیمت را نصف میکنند و با یک فیلمنامهنویس دیگر کار میکنند.
نویسنده فیلم انفرادی با اشاره به نقش انجمن فیلمنامهنویسان گفت: در کانون فیلمنامه تعامل وجود دارد و مشکل از سوی آنها نیست. کانون باید برای ارشاد مکانیسمی تعریف کند تا این را یک تکلیف برای ارگانها و دفاتر بداند. حتی نه برای سقف قیمت اما حداقل برای کف دستمزد یک عددی تعیین شود.
در این بیانیه حتی قیمتها به تفکیک ژانر نوشته نشدهاند!صالحی بیانیه منتشرشده را فاقد دستهبندی دانست و ادامه داد: در این بیانیه حتی آثار از نظر ژانری دستهبندی نشدهاند و کسوت و سابقه نویسنده دسته بندی نشده است. مشکل اجرایی همین است که یک عدد برای تمام شرایط اعلام میشود؛ در صورتی که شرایط فیلمنامه اجتماعی و کمدی زمین تا آسمان فرق میکند.
وی افزود: من هم اگر فیلمنامه اجتماعی بنویسم با قیمت کمتری این کار را میکنم چراکه سینمای اجتماعی، سینمای حمایتی است. همه میدانیم که بودجه تهیهکننده برای چنین آثاری، مانند فیلم کمدی نیست، حتی بازیگری که برای فیلم کمدی ۳ میلیارد پیشنهاد میدهد برای فیلم اجتماعی با ۶۰۰ یا ۷۰۰ میلیون تومان هم کار میکند.
او با اشاره به وضعیت متفاوت در پلتفرمها، دستهبندی دستمزدها را مهم دانست و افزود: در پلفترم، ژانر اجتماعی اقبال بیشتری دارد آنجا میتوان این نسبت را برعکس کرد یا به هم نزدیک کرد اما عددی که برای دستمزد نوشتن هر اپیزود در پلتفرمها هم اعلام شده احتمال خیلی ضعیفی دارد که محقق شود مگر برای پروژههای خاص و تاریخی.
فیلمنامه اجتماعی با ۵۰ تا ۷۰ میلیون خرید و فروش میشود
نویسنده تگزاس۲ با بیان اینکه ارقام اعلام شده حتی به فیلمهای کمدی هم تعلق نمیگیرد، گفت: در ژانر کمدی شاید من جزو کسانی باشم که دستمزد مناسبتری دریافت میکنم اما این قیمتی که اعلام شده حتی به من هم تعلق نمیگیرد. دستمزد نوشتن فیلمنامه اجتماعی خیلی از این کمتر است و در جریانم که با ۵۰ یا ۷۰ میلیون فیلمنامه اجتماعی خرید و فروش میشود.
صالحی در نهایت با اشاره به پرفروشترین فیلم سینمای ایران پس از انقلاب یعنی فسیل که نوشتن فیلمنامه آن برعهده خودش بوده، گفت: در پروژه فیلم فسیل با فروش میلیاردی که داشت هم قیمت نگارش سال گذشته، به من تعلق نگرفت. من خیلی وقت است با آقای عامریان کار میکنم و رویه ایشان به این ترتیب است که وقتی فیلمی میفروشد، خودشان یک هدیه در نظر میگیرند.
منبع: خبرگزاری ایرنا