Web Analytics Made Easy - Statcounter


محمود رضاخانی‌کرمانشاهی، محقق، نویسنده، پژوهشگر و فارغ‌التحصیل رشته سینما که یک رمان تاریخی مستند به نام «تگرگ» نوشته، درباره سابقه حضور خود در حوزه فرهنگ و هنر، عنوان کرد: «سال ۵۳ سینما را در فرهنگ و هنر تمام کردم و بعد از آن با تسلط در رشته کارگردانی، قصد داشتم که کار سینما را دنبال کنم که به انقلاب برخوردیم و مشکلاتی که پیش آمد وقفه ایجاد کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

»
او ادامه داد: «اولین کاری که ارائه دادم، فیلمنامه «آخرین شمشیرزن ایران» بود که به زندگی لطفعلی‌خان زند پرداخته بود و بعد‌ها تبدیل به کتاب شد. قصدم از نگارش این فیلمنامه و ارائه آن هم این بود که به جامعه خود ما در آن اوج انقلاب به علاوه جامعه جهان انتقال بدهم و بفهمانم که گویش، پوشش و آرایش ما این است. به اضافه تحولاتی که در جامعه پیشرفته صنعتی جهان با فکر لطفعلی‌خان زند پیش می‌رفت، مثل جاده‌سازی، ساخت کشتی جنگی و تجاری، تاسیس دانشگاه، تعلیم و تربیت دختر در مدارس. چون ما تا آن دوره، در جهان تحصیل دختر نداشتیم و اولین کسی که این طرح را داد، لطفعلی خان زند بود. چهل سال پیش که این سناریو را نوشتم، هنوز اول انقلاب بود و اوضاع وزارت ارشاد کمی به هم ریخته بود، بنا به دلایلی این سناریو را رد کردند.»

نویسنده رمان «تگرگ» در ادامه ضمن اشاره به زندگی هنری خود در حوزه سینما، به ماجرای سرقت ادبی یکی از فیلمنامه‌هایش و اشاره کرد و گفت: «بعد از آن در قسمت فنی سینما و فیلمسازی مشغول شدم و بعد از چند وقت که تصمیم گرفتم در حرفه اصلی خودم، یعنی کارگردانی فعالیت کنم، محیط برای من فراهم نشد و گوشه‌گیر شدم. در همین اثنا شروع به نوشتن فیلمنامه کردم که نمونه‌های خط آن هنوز هست. تنها فیلمنامه چاپ شده من همان «آخرین شمشیرزن ایران» بود. یکی از فیلمنامه‌هایم به واسطه اشخاصی که نمی‌شناسم و نمی‌دانم چطور سر از سریال «پس از باران» سردرآورد؛ در حالی که من هیچ یک از اعضای فیلم را ملاقات نکرده بودم و اصلا نمی‌شناختم. می‌خواستم فریاد بزنم شما که فیلمنامه من را دزدیدید، لااقل اصل آن را می‌دزدیدید. چرا این فیلمنامه را به «پس از باران» تبدیل کردید؟ داستانی که در کرمانشاه، کردستان و لرستان می‌گذشت و جنایاتی که از زمان قاجار تا پهلوی دوم بر سر مردم آمده بود را در آن سناریو گنجانده بودم را به رشت کشاندند و با نام «پس از باران» به مردم ارائه شد؛ که از این کار خیلی ناراحت و آزرده شدم.»  

رضاخانی ضمن اشاره به نگارش اولین رمان خود با نام «تگرک»، اظهار کرد: «کتاب «تگرگ» من که چاپ شد، اولین اشتباهشان این بود که آن را با «کلیدر» مقایسه کردند. در صورتی که هیچ ربطی به هم نداشتند. کلیدر ارزش خاص خودش را دارد و داستان تخیلی درباره شخصی است که خلافی کرده و نهایتا اعدام می‌شود.» منبع:ایبنا 

منبع: پارسینه

کلیدواژه: سینمای ایران فیلم نامه پس از باران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۳۲۵۰۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اولین اداره و قوانین راهنمایی و رانندگی؛ سرعت بالای ۱۵ کیلومتر در ساعت ممنوع! (+عکس)

اولین آیین‌نامه رانندگی در زمان «وستد» تهیه و تنظیم شد. آن‌ها به تربیت علمی افسران و افراد شهربانی پرداختند و بعد از آن امور انتظامی تهران را بین ۱۰ کلانتری تقسیم کردند. وستداهل خود ریاست نظمیه را به عهده گرفت و برگداهل ریاست آگاهی و وارفاس هم رئیس پلیس شد.

به گزارش همشهری آنلاین، در ادامه این راه در سال ۱۳۰۰ در اداره پلیس شعبه‌ای به نام شعبه «آلات ناقله» در خیابان باب همایون دایر شد که با ۱۰ مامور که از بین پاسبان‌ها انتخاب شده بودند کار کنترل عبور و مرور اتومبیل‌ها را به عهده گرفتند. علامت مشخصه آن‌ها هم بازوبند سفیدی بود که به بازوی چپ خود می‌بستند.

ریاست این شعبه به شخصی به نام فتح الله‌خان بهنام واگذار شد و او اولین رئیس راهنمایی و رانندگی محسوب می‌شد و درجه نایب اولی یعنی ستوان‌یکم داشت. اما اولین افسر آزمایش رانندگی که نام و امضایش به زبان فرانسه پای اوراق رانندگان زمان قاجاریه وجود دارد شخصی به نام «مسیو کلین» بود و بعد از او این سمت به ناصرخان انشاء، اولین متخصص نظمیه، محول شد.

ترجمه، تنظیم نظام‌نامه و آیین‌نامه که راننده هنگام روز در شهر و اماکن پرجمعیت ضمن حرکت از سمت راست باید با سرعت ۱۵ کیلومتر در ساعت و در خارج شهر ۲۵ کیلومتر در ساعت و شب‌ها با سرعت ساعتی ۱۰ کیلومتر براند و یا اینکه در موقع نزدیک شدن به حیوانات از قبیل اسب و قاطر که طبعاً از صدای ماشین وحشت دارند از سرعت اتومبیل خود بکاهند و آرام حرکت کنند تا باعث وحشت و رم کردن حیوانات نشوند، از جمله قوانینی بود که او تنظیم کرده است.

تهرانی‌ها، حدود ۲۳ مرداد ۱۳۰۵ خبری خواندند در روزنامه‌های آن دوره، که در متنش آمده بود، با توجه به دستورات آقای رئیس نظمیه و تأکیدات بلدیه‌چی «بوذرجمهری» مأمورینی در شهر گماشته شده تا از تصادفات و تخلفات شوفر‌ها جلوگیری شود.

اوایل خرداد سال ۱۳۰۷، شوفر‌ها با انتشار اطلاعیه از طرف اداره کل تشکیلات نظمیه مملکتی با این متن «به خاطر مخاطرات متصوره و حسن تنظیم ایاب و ذهاب وسایل نقلیه تابلو‌های راهنما از طرف این اداره در گوشه و کنار معابر نصب می‌شود. شوفر‌ها هم باید بروند نظمیه و قوانین و اسلوب عبور و مرور را بخوانند تا زمانی که قوانین و نظام‌نامه تدوین شود و بتوانند بروند شعبه تأمین عبور و مرور در میدان سپه که دفترچه را بخرند و اطلاعات کسب کنند.»

داوطلبان دفترچه نظام‌نامه را خریدند و خواندند. ۲ سال بعد، اواخر دی ماه، وقتی تعداد اتول‌ها آن‌قدر زیاد شد که آدم‌ها در روزنامه گلایه بنویسند از تعدادشان، مقررات جدیدی در ۳۲ ماده تنظیم شد. در این قوانین آمده بود که باید اوراق ۴ گانه، یعنی تصدیق نظمیه، مالکیت، مالیات و معاینه اگر تاکسی است، همیشه همراه شوفر باشد. پلاک ماشین با روشنایی عقب ماشین روشن شود و در عین حال چراغ نور قرمز پشتی و ۲ چراغ جلو، بعد از غروب آفتاب روشن باشند. صدای بوق‌شان هم تا ۱۰۰ متر دورتر شنیده شود.

در سال ۱۳۴۷ پلیس راه ژاندارمری در تهران تاسیس شد و سال ۱۳۵۳ امور راهنمایی و رانندگی تهران طبق قانون به شهرداری واگذار و در نهایت ۱۲ فروردین ۱۳۷۰ نیرو‌های انتظامی سازمان راهنمایی و رانندگی، پلیس راه و ژاندارمری با یکدیگر ادغام شدند و معاونت راهنمایی رانندگی و حمل و نقل ناجا شکل گرفت.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • پس لرزه ادعای نماینده تندرو مجلس درباره روابط جنسی در ترکیه /روابط با کشور همسایه به مشکل می خورد؟
  • دستمزدم برای فسیل کم بود
  • دستمزدم برای «فسیل» هم به اندازه ارقامِ انجمن فیلمنامه‌نویسان نبود!
  • دستمزدم برای «فسیل» به اندازه ارقامِ انجمن فیلمنامه‌نویسان هم نبود!
  • اولین اداره و قوانین راهنمایی و رانندگی؛ سرعت بالای ۱۵ کیلومتر در ساعت ممنوع! (+عکس)
  • ماجرای هدیه و نامه شهید زاهدی به رهبر انقلاب چه بود؟
  • انتشار کتابی از عدنان غُریفی در اولین سالگرد درگذشتش
  • (ویدئو) خوددرمانی اورانگوتان با طب گیاهی پس از زخمی شدن
  • نامه سوم روحانی به شورای نگهبان درباره ارائه مستندات ردصلاحیت
  • نامه سوم روحانی به شورای نگهبان درباره ارائه مستندات ردصلاحیتش