Web Analytics Made Easy - Statcounter

محمدعلی گودینی در این برنامه ادبی تلویزیونی گفت: یکبار می‌خواستم برخی از رمان‌هایم را به یکی از نماینده‌های مجلس بدهم بلکه بخواند؛ ولی مرا راه ندادند و گفتند می‌توانی ساعت ششصبح فلان روز که نماینده از فلان جا رد می‌شود، کتاب‌هایت را به او بدهی!

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو، محمدعلی گودینی، رمان‌نویس مطرح و از چهره‌های ادبیات کارگری که به این بهانه در برنامه زنده تلویزیونی «شبروایت» حضور داشت، گفت: ادبیات کارگری در ایران شاید در حد نیم‌بندی باشد، چون به واقع بیمار است مثل صنعت ما و مثل کارگر ما که هیچ امنیتی ندارند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نویسنده «تالار پذیرایی پایتخت» ادامه داد: ادبیات کارگری، حمایت می‌خواهدولی مگر کسی کمکی می‌کند. این همه رمان‌های مرتبط با زندگی کارگران نوشته‌ام اما هیچ یکی از نهادهای کارگری از من پشتیبانی نکرده‌اند. درواقع مرا بایکوت کرده‌اند هرچند من برای دل خودم می‌نویسم چون خودم از انقلاب تا بعد انقلاب از شاگرد مغازه تا کارخانه و غیره کارگری کرده‌ام.

وی با اشاره به رمان‌های معروف خارجی در حیطه ادبیات کارگری، عنوان کرد: اگر کتاب‌های کارگری معروفی می‌بینیم، به سبب پشتیبانی دولت از آنهاست همانطور هم که تبدیل به فیلم و غیره هم شده‌اند. خود جلال آل احمد هرچند کتاب «از رنجی که می‌بریم» را نوشته اما به نظرم بومی نیست و رنگ و بوی ایرانی ندارد.

داستان‌نویس الان ما تجربه کارگری ندارد و توقعات آنان را نمی‌داند

گودینی در عین حال با اشاره به وضعیت کارگران گفت: صد درصد از کارگران ما باسوادند و حتی همه می‌دانیم که برخی مدارک دانشگاهی هم دارند اما حمایت که نمی‌شوند؛ هیچ، لااقل ای کاشباسوادهای آنان را تشویق به نوشتن کنند.

نویسنده رمان«زنیباکفش‌هایمردانه»ادامه داد:مسأله کارگر را باید خود کارگر بنویسد چون داستان‌نویس الان ما تجربه کارگری ندارد و توقعات این قشر را نمی‌داند؛ همینطور هم که در این چندهه قصه خوبی در اینباره نداشته‌ایم.

وی با تأکید بر اینکه کسی از موقعیت باسوادی کارگران استفاده نمی‌کند، توضیح داد:این جماعت  اینقدر مشکل و دغدغه امنیت شغلی دارند که مجبورند سراغ مطالعه نروند. ماجرای کارگران هپکو و هفت تپه و ... مثال این جریانات اعتراضی کارگری هستند که مدیران از آنها سوءاستفاده می‌کنند.

جایی برای لذت‌گویی از جامعه کارگری نگذاشته‎اند

این رمان‌نویس در برنامه «شب روایت» گفت:خصوصی‌سازی آفت جامعه کارگری ماست بویژه این موضوع دست کسانی می‌افتد که رانتخوارند و بی‌پولاما کارخانه‌ها را دست می‌گیرند و نهایتا هرچه می‌خواهند سر کارگر می‌آورند.مجبوریم در جامعه کارگری و ادبیات کارگری اینطور بنویسیم که فقط تلخی‌ها منعکس شودچون جایی برای لذت نمی‌گذارند.

گودینی در پایان ضمن خاطره‌ای عنوان داشت: یکبار می‌خواستم برخی از رمان‌هایم را به یکی از نماینده‌های مجلس بدهم بلکه بخواند؛ ولی مرا راه ندادند و گفتند می‌توانی ساعت ششصبح فلان روز که نماینده از فلان جا رد می‌شود، کتاب‌هایت را به او بدهی!

 

 

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: ادبیات ادبیات فارسی کتابخوانی کتاب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۷۳۸۳۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عرضه روایت ترس سربازرس مگره در بازار نشر

به گزارش خبرنگار مهر، رمان پلیسی «مگره می‌ترسد» نوشته ژرژ سیمنون به‌تازگی با ترجمه عباس آگاهی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب صدوهجدهمین‌عنوان مجموعه پلیسی نقاب است که این‌ناشر منتشر می‌کند.

سربازرس ژول مگره یکی از شخصیت‌های مهم ادبیات پلیسی فرانسوی‌زبان است که ژرژ سیمنون نویسنده بلژیکی خلقش کرده و ترجمه داستان‌هایش توسط عباس آگاهی در مجموعه پلیسی نقاب چاپ می‌شود.

پیش از این‌کتاب، رمان‌های «دلواپسی‌های مگره»، «مگره از خود دفاع می‌کند»، «تردید مگره»، «شکیبایی مگره»، «مگره و سایه پشت پنجره»، «سفر مگره»، «دوست مادام مگره»، «مگره در کافه لیبرتی»، «ناکامی مگره»، «مگره دام می‌گسترد»، «مگره و جسد بی‌سر»، «مگره و زن بلندبالا»، «مگره و آقای شارل»، «بندرگاه مه آلود»، «پی‌یر لتونی»، «مگره در اتاق اجاره ای»، «مگره و مرد روی نیمکت»، «مگره و شبح»، «مگره نزد فلاماندها»، «مگره سرگرم می‌شود»، «تعطیلات مگره»، «دوست کودکی مگره»، «مگره و مرد مرده»، «مگره و خبرچین»، «مگره و بانوی سالخورده»، «مگره و جنایتکار» «مگره و جان یک مرد»، «لونیون و گانگسترها»، «سربازرس مگره و دیوانه بِرژِراک»، «سربازرس مگره در شب چهارراه»‌، «مگره و مرد بی‌خانمان»، «سربازرس مگره در کافه دوپولی»، «مگره»، «سربازرس مگره در قضیه سَن‌فیاکْر» و «مگره و مردمان محترم» از آثار ژرژ سیمنون، در قالب مجموعه‌نقاب با محوریت شخصیت سربازرس مگره چاپ شده‌اند.

در رمان «مگره می‌ترسد» سربازرس در حال بازگشت از کنگره پلیس بین‌الملل در بوردو است که با دعوت دوست قدیمی‌اش قاضی بازپرس شابو، به شهر کوچک فونتنه لو کنت می‌رود. به محض پیاده‌شدن سربازرس از قطار و ورودش به شهر، این‌خبر به او می‌رسد که طی ۳ روز ۲ قتل در شهر رخ داده و یک‌مرد اشراف‌زاده و یک‌بیوه سالخورده هر دو به یک‌شکل و با یک‌وسیله به قتل رسیده‌اند. مرد مقتول با هزینه شوهرخواهرش زندگی می‌کرده و زن پیر هم در گذشته ماما بوده است.

سربازرس که درگیر معمای این‌قتل‌ها شده، در شهر فونتنه لو کنت ماندگار می‌شود و طی روزهای ماندنش در شهر، قتل سوم هم رخ می‌دهد. مقتول این‌بار پیرمردی دائم‌الخمر است. با کسب اطلاعات بیشتر، سربازرس متوجه می‌شود در شهر کوچک، دو جبهه اصلی وجود دارد که به‌خاطر اختلافات طبقاتی با هم درگیر هستند و نگاهشان به یکدیگر، با یک‌سوءظن ریشه‌دار همراه است.

رمان پیش‌رو ۹ فصل دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از: «قطار کوچک محلی در زیر باران»،‌ «فروشنده پوست خرگوش»، «آموزگاری که نمی‌خوابید»، «زن ایتالیایی با خونمردگی‌های زیر پوست»، «بازی بریج»، «آیین عشاء ربانی ساعت ده‌ونیم»، «گنجینه لوئیز»، «معلول گرو_نوایه» و «کمیاب و قیمتی».

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

بازرس پلیس با نشاطی تهاجمی، انگار دارد انتقامی شخصی می‌گیرد، ادامه داد:

«معنی اینو درک می‌کنید؟ دکتر ورنو ادعا کرده که جسدی روی پیاده‌رو افتاده بوده، جسدی که تقریبا سرد شده بوده، و حالا آمده تا از کافه پست به پلیس تلفن بزنه. اگه قضیه این‌جوری بوده باشه، باید دوبار از کوچه صدای پا شنیده می‌شدو شالو که نخوابیده بوده، حتما این‌صداها رو شنیده.»

بازرس پلیس هنوز جرئت نمی‌کرد ابراز پیروزی کند، ولی احساس می‌شد که هرلحظه بر هیجانش افزوده می‌شود.

«شالو سوءسابقه‌ای نداره. اون یک‌آموزگار سرشناسه. هیچ‌دلیلی نداره که بخواد قصه‌ای سر هم کنه.»

مگره یک‌بار دیگر حاضر نشد به دعوتی که دوستش با نگاه از او می‌کرد پاسخ مثبت بدهد و حرفی بزند. آن‌وقت سکوتی طولانی برقرار شد. شاید به‌منظور رعایت جلسه، قاضی چندکلمه‌ای با مداد روی پرونده گشاده در مقابلش یادداشت کرد و وقتی سرش را بلند کرد مشخص بود که چهره‌اش منقبض شده است و با صدایی گرفته پرسید:

«آقای شالو شما متاهل هستید؟»

«بله، آقا.»

خصومت بین دو مرد محسوس بود. شالو هم چهره‌اش گرفته بود و به نحوی تهاجمی پاسخ می‌داد. انگار قاضی را، اگر قصد نادیده‌گرفتن شهادتش را داشته باشد، به چالش می‌طلبد.

«فرزند هم دارید؟»

«نه.»

این‌کتاب با ۱۸۲ صفحه، شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۱۵۰ هزار تومان عرضه شده است.

کد خبر 6097026 صادق وفایی

دیگر خبرها

  • خانه‌دار شدن کارگران واجد شرایط استان یزد با تسهیلات ارزان قیمت
  • جامعه کارگری باید مورد تکریم و احترام قرار گیرد
  • عرضه روایت ترس سربازرس مگره در بازار نشر
  • به نشر با ۷۸۲ عنوان در نمایشگاه کتاب حاضر می‌شود
  • دل های نگران کارگران پیمانکاری با قراردادهای لرزان
  • استرس از فضای کارگری برداشته شود
  • انتشار کتابی از عدنان غُریفی در اولین سالگرد درگذشتش
  • نویسنده ادبیات نوجوان باید مخاطب را با توانمندی هایش آشنا کند
  • بهبود معیشت کارگر ران اهی مؤثر برای مقابله با قاچاق است
  • نماینده کارگران: وزیر کار به دنبال کنار گذاشتن تشکل‌های کارگری است